♥¸.•*`*•.¸ღZOHREღ¸.•*`*•.♥

♥¸.•*`*•.¸ღZOHREღ¸.•*`*•.♥

این دختر تلخ می نویسد اینجا چراغ امیدی روشن نیست حواست به شادیت باشد
♥¸.•*`*•.¸ღZOHREღ¸.•*`*•.♥

♥¸.•*`*•.¸ღZOHREღ¸.•*`*•.♥

این دختر تلخ می نویسد اینجا چراغ امیدی روشن نیست حواست به شادیت باشد

از سقف دلتنگی هایم

می چکید

واژه های خیسی مبهم

بر بلندای تنهایی هایم

در ازدحام این همه تنهایی ،

در هیاهوی نبودن ها ، ندیدن ها

در تمنای شکایت ِ این همه نیستی

در میان شعله ی پوچی

این دل ِ خسته از خستگی ها !

در هوای کدام آسمان نفس دارد هنوز ؟!


از کنار لب پنجره ی احساس

گذشت نسیمی

که عطر یادت با خویش می برد !


کنار طاقچه ی بی کسی ها

رخ مهتاب شکست در قابی خالی


و من ... !

دلا دنبال چه می گردی که نمی یابی جز هیچ !!