♥¸.•*`*•.¸ღZOHREღ¸.•*`*•.♥

♥¸.•*`*•.¸ღZOHREღ¸.•*`*•.♥

این دختر تلخ می نویسد اینجا چراغ امیدی روشن نیست حواست به شادیت باشد
♥¸.•*`*•.¸ღZOHREღ¸.•*`*•.♥

♥¸.•*`*•.¸ღZOHREღ¸.•*`*•.♥

این دختر تلخ می نویسد اینجا چراغ امیدی روشن نیست حواست به شادیت باشد

for Faeze

هوالغریب... 

 

سلام فائزه جونم... 

ببخشید که به زور کنار خودم نگهتون داشتم... 

دوست ندارم اینجوری باشه ولی نمیتونم این تنهاشدن رو قبول کنم...میترسم,هرچندقبل از اینکه بشناسمتون همیشه همیشه  تنها بودم.... 

 

دوست ندارم از دستتون بدم چون بهترین لحظه های زندگیمو باهاتون داشتم,هرچندباهم نبودیم ولی چیزای زیادی یاد گرفتم... 

 

دلم خوش بود وقتی غصه دارم وقتی داغونم  کسی هست که باشه 

 

واسه همین... 

  

ولی جدیدا بااینکه هستین همیشه تنهام...رفتارتون اذیتم میکنه...هرکس ندونه فک میکنه ازمن بدتون میاد و من به زور... 

 

میدونم شرایط من با شما فرق میکنه...وخیلی تودوستیم غرق شدم ولی... 

 

تو روخدا باخوندن نوشته هام عصبانی نشین باید حرفای دلم رو میزدم... 

 

من هیچوقت نتونستم دوست خوبی باشم میدونم اماشما واسم بهترین بودین...همین

 

خیلی دوستون دارم...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد