♥¸.•*`*•.¸ღZOHREღ¸.•*`*•.♥

♥¸.•*`*•.¸ღZOHREღ¸.•*`*•.♥

این دختر تلخ می نویسد اینجا چراغ امیدی روشن نیست حواست به شادیت باشد
♥¸.•*`*•.¸ღZOHREღ¸.•*`*•.♥

♥¸.•*`*•.¸ღZOHREღ¸.•*`*•.♥

این دختر تلخ می نویسد اینجا چراغ امیدی روشن نیست حواست به شادیت باشد

عید مبارک....

 من همیشه شب های عید دلم تنگ میشود برای "ربنا"... 

 و سفره ی ساده ی افطار...

 برای پیامک های التماس دعا...

 و زمزمه های در گوشی خدا...

  برای رمضانی که...

  نمیدانم تا رمضان بعد...



  خدایا به حرمت عید فطر نیکوترین سرنوشت ها... 

  حلال ترین روزی ها...

  پرباران ترین زیارت ها...

  خالص ترین نیت ها...

  صالح ترین عمل ها...

  مقبول ترین عبادت او...

  بهترین عیدی ها را...

    عطا فرما...


... عیـــــــــــــــدتان مبــــــــــــــــــــارک ...

بیهودگی زندگی....

رسیدن به بیهودگی زندگی، پایان نیست، آغاز است. این حقیقی است که تقریبا تمام روانهای بزرگ از آن آغازکرده اند .... 

این جمله را سالها قبل جایی که یادم نمی آید خوانده ام و مدت هاست آن را نوشته ام و بر دیوار روبرویم گذاشته ام .... که هر روز ببینمش ... و روزهایی که از زندگی خسته ام بخوانمش ... یادم باشد که زندگی بیهوده است اما این بیهودگی پایان زندگی نیست .... یادم باشد همه ی آدمهای بزرگ دنیا این بیهودگی را لمس کرده اند و به دنبال چیزی فراتر از روزمرگیها رفته اند .... 

 که مردمان دو دسته اند ....  

دسته ای که اصلا نمی دانند در حال زندگی کردن هستند .... نمی دانند زندگی چیست ..... نمی دانند زندگی باید آنها را به جلو براند و یا آنها زندگی را .....  

و دسته ای دیگر ..... که خود سکاندار زندگی خویشند ... که هرگز اسیر روزمرگی ها نمی شوند .... اینهایند که بیهودگی زندگی را لمس می کنند و قصد می کنند کاری کنند فراتر از این بیهودگی ....  

چیزی بسازند .... 

 چیزی بیابند ....  

اندیشه ای خلق کنند ....  

اینهایند که فرق بین حقیقت و واقعیت زندگی را یافته اند .... مردمان اسیر روزمرگی ها، واقعیت زندگی را زندگی می کنند .... هر جور که زندگی بخواهد ... ولی روانهای بزرگ به دنبال حقیقت زندگی اند ...... واقعیت زندگی گولشان نمی زند .... اسیرشان نمی کند .... و مرز بین این واقعیت و حقیقت بسیار باریک است و خداوند چه خوب در قرآن این مرز را نشان داده است .... 

« و زندگی دنیا چیزی جز مایه­ی فریب نیست»آل عمران. آیه 185 ...... کاش لمسش می کردیم .... 

 

پ.ن:نمیدانم چرا موقع نوشتن این جملات دلم گرفت 

پ.ن:نمیدانم چرا اینروزها همه نمک نشناس شدن؟؟

قالی زندگی....

 

سلام خدای مهربونم...  

یادت میاد تو خواستی شروع کنم...تو خواستی باشم...تو خواستی نفس بکشم...  

هستم...نفس می کشم...زندگی رو شروع کردم...چون تو خواستی که باشم...  

خواستی بزرگ بشم، قد بکشم....یادته گفتی هوای خودمو داشته باشم....  

خواستی خیلی چیزارو بهم یاد بدی....   

یاد دادی....   

یادته چه روزایی بهم درس دادی ولی من نفهمیدم....من که یادم نمیره...

خواستی معنی زندگی رو بفهمم....گفتی زندگی رو زندگی کنم تا بفهمم...  

واسه این که بفهمم بهم طعم دردو چشوندی....یادته؟    

یادته اولش چقدر بهت شکایت کردم....اون قدر خوبی که شاید یادت نباشه اما من خوب یادمه.... 

چقدر شکایت کردم که من طاقت ندارم اما تو فقط سکوت کردی.... 

چه چیزایی که از سکوتت یاد نگرفتم....  

 

یادته واسه بزرگ شدنم گفتی باید گاهی نباشم...باید برم و با خودم خلوت کنم تا بزرگ بشم.... 

 

 

یادته گفتی باید درخت دلم به بار بشینه و اگه میوه بده....اون موقع است که گل کاشتم....اون موقع است که بنده خوبی برات بودم....  

  

یادته گفتی زندگی طعم یه نفس عمیقو می ده...یه نفس از ته دل....نفسی که پر از عشق تو باشه...     

یادته گفتم چه جوری پیدات کنم....تو گفتی لازم نیست منو پیدا کنی...فقط  چشماتو ببند...اون با من...    

ازت خواستم همیشه باشی اما تو گفتی لازم نیست تو بخوای...من همیشه هستم....  

هیچ وقت یادم نمی ره...  

می بینی هر کاری که می کنم...آخرش میشه خلوت من و تو....   

  

اصلا زندگی همینه دیگه....خلوت ماهی و دریا....  

  

چه خلوت خوبی...    

گفتی تنها دارایی آدما تنهایی اوناست....یادته ازت خواستم بهم تنهایی بدی...اما تو فقط بهم لبخند زدی و گفتی صبر کن....   

 

منظورتو نفهمیدم....اما صبر کردم...   

یه روز به خودم اومدم دیدم تنهام... تازه منظورتو فهمیده بودم...تازه فهمیدم تنهایی یعنی چی....  

 

 

گفتم دلم گرفته...چی کار کنم؟....گفتی باهام حرف بزن....صداتو دوست دارم...  

 

باهات حرف زدم....گریه کردم....یادته ازت تشکر کردم واسه اشکام....گفتم چقدر خوبی که قدرت گریه کردن به آدما دادی....گفتم بهترین راه واسه رفع دلتنگی رو به آدما دادی...   

  

اما یادته بهم گفتی زیادی گریه نکنم...یا اگه می خوام گریه کنم...فقط پیش خودت گریه کنم...یادته؟     

یادته گفتی حق ندارم با اشکام شادی رو از بقیه بگیرم...یادته گفتی هر وقت تونستی غمتو گوشه ی دلت جا بدی و بعد به همه لبخندتو هدیه بدی...تو بهترین بندمی...گفتی هیچ وقت از گریه هام سیر نمی شی...خسته نمی شی.....   

 

منم همه ی گریه هامو فقط واسه تو گذاشتم...همه ی اشکامو...همه ی تنهایی هامو....فقط تو اشکامو دیدی...  

  

می دونی پس حالا که بهم گفتی باشم...منم هستم...  

تا هستم این دنیا با همه ی درداش،تنهایی هاش،غم هاش،بی کسی هاش سهم منه....خودت گفتی...مگه نه؟    

پس تا هستم زندگی می کنم...نفس می کشم....عشقو به دلم راه می دم...

یا بهتر بگم...  

   

 تا هستم جهان ارثیه بابامه....   

 

پ.ن۱:جمله آخر از مرحوم حسین پناهی بود...

 

پ.ن۲: خدایا این روزا بچه شدم، هوای بزرگیمو داشته باش.....  

بهارت مبارک قرآن

روزها و شب ها پشت در پشت هم چرخیدند .. و رسیدند باز به * رمضان

این زیباترین و عزیز ترین ماه خدا . 

کوچک تر از آنی ام که از این ماه و عظمت اش بنویسم ! از تمام رحمت ها و نعمت هایی که درهایش به روی هر انسانی باز می شود .. روزه دار و غیره روزه دار، ندارد .. دلت که برای خدا خالص بشود .. بنده ای در درگاهش .. و اوست که الرحم الراحمین است .. و اوست که عاشق تر و مشتاق تر است ... و اوست مهربان معبود ما .

سپیده که سر بزند .. موذن با صوت دلنشین اش اذان را که در شهر طنین بیندازد .. عشق باری دگر آغاز خواهد شد .  

دوست دارم امسال بنویسم در این ماه .. اگر بتوانم خواهم نوشت ! اگر هم نه که ... 

 

در این ماه ، بر سر سجاده های دعا ، پس از شکرانه هایمان .. یادمان باشد که با هم برای هم دعا کنیم ..  اجابت را برای همه بخواهیم.. برای همه ! 

 

و یک توصیه : ماه عسل را حتما ببینید ... تنها برنامه ای ست که هر رمضان می بینمش ! میهمانانش آنقدر عاشق اند .. که هر لحظه از عاشقی شان درسی است ... که من هر سال بسیار می آموزم و عشق را در نگاه شان می بینم ... با حسرت اشک می بارم ! که عشق چه زیباست  و من چه غافل !  

 

برای شما دوستان همیشه خوبم ، عشق را آرزو دارم ! امیدوارم زمانی که بر لحظه هایتان نور ایمان می بارد .. پر بکشید تا آسمان .. آنجا که رسیدید ..برای من هم دعا کنید ..   

دلتان نورباران از ایمان .. وجودتان سرشار از عشق ... و عطر شوق وصال همراهتان در  این سفر زیبا ...   

 

التماس دعا.